.
اطلاعات کاربری
دوستان
خبرنامه
آخرین مطالب
لینکستان
دیگر موارد
آمار وب سایت

داستان طنز – خاطرات مرد زود باور !

 

داستان طنز - خاطرات مرد زود باور !

 

داشتم با ماشینم می رفتم سر کار که موبایلم زنگ خورد گفتم بفرمایید . الووو …

فقط فوت کرد !

گفتم اگه مزاحمی یه فوت کن اگه میخوای با من دوست بشی دوتا فوت کن ، دوتا فوت کرد …

گفتم اگه زشتی یه فوت کن ، اگه خوشگلی دوتا فوت کن ، دوتا فوت کرد …

گفتم اگه اهل قرار نیستی یه فوت کن اگه هستی دوتا فوت کن ، دوتا فوت کرد …
گفتم من فردا میخوام برم رستوران شاندیز اگه ساعت دوازده نمیتونی بیای یه فوت کن ، اگه میتونی بیای دوتا فوت کن  ، دوباره دوتا فوت کرد …



:: موضوعات مرتبط: داستان طنز , ,
:: برچسب‌ها: داستان طنز – خاطرات مرد زود باور ! ,
:: بازدید از این مطلب : 2882
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : تهرانی
ت : جمعه 21 شهريور 1393

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 148 صفحه بعد

موضوعات
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
چت باکس
تبادل لینک هوشمند
پشتیبانی